شرح حق فسخ نکاح به طور اختصاصی
شرح حق فسخ نکاح به طور اختصاصی
در این مقاله ما مسئله ی شرح حق فسخ نکاح به طور اختصاصی را بررسی می کنیم .در ابتدای شناخت هر امری بهتر است اول کلمه و لغت را معنی نمود و پس از آن پی به اصطلاح برد چرا که بسیاری از معانی اصطلاحی کلمات اقتباس گرفته شده از معنای لغوی خود هستند.
مقدمه :
بنابراین از کلمه حق شروع نموده و بیان می داریم که حق در لغت به معنی استحکام و استواری،یقین،رعایت عدالت و...می باشد.در قران کریم نیز حق به همین معانی تعبیر شده است.
حق در معنای جامع تر یعنی فردی شایستگی امری را داشته باشدیا دقیق تر بگوییم اگر فردی را سزاوار چیزی یا امری بدانیم.
اما معنای حق در علم حقوق کمی گسترده تر و معنای کاربردی تری دارد.حق در این علوم،یعنی قانون گذار با توجه به مصلحت هایی قدرتی به فرد دهد تا با به کار بردن آن قدرت بتواند از نتایج عرفی آن مورد نفع ببرد.پس حق اختیار است.اختیار به انجام رسانین یک امر مثبت و یا برعکس اختیاررها نمودن امری منفی.
حق یک نوع اختیار است نه اجبار:
اگر به تیتر دقت فرمایید متوجه می شوید که اعمال هر حقی اختیاری است و تکلیف یا وظیفه ای در انجام یا اعمال آن وجود ندارد.مثلا وقتی می گوییم در اداره ی ثبت اسناد و املاک ملکی با پلاک ثبتی متعلق به بالفرض آقای الف می باشد یعنی الف نسبت به آن مال مالکیت داشته و در معنای دقیق تر یعنی الف حق مالی نسبت به آن ملک دارد.
در مثالی دیگر فرض بفرمایید که فردی از خانه شما سرقت می کند.طرح شکایت و پیگیری شما منجر به صدور حکم حبس چندین ماهه برای سارق و عودت نمودن کالاهای سرقتی به شما میشود.
حال شما نسبت به اعمال و اجرای رای مجازات، مستحق حمایت قانون هستید این به عنوان یک شهروند حق شماست که سارق مجازات شود و چرا که حبس یک مجازات تربیتی است که مجازات عمومی سرقت است ولی دقیق تر که شویم حق اختصاصی شاکی مسترد شدن کالاهایی که از او سرقت شده می باشد.
حق شما به عنوان شاکی این است که کالایی که مالکیت آن را دارید به شما مسترد شود.
اماهمیشه حق و حقوق افراد در دل مسائل مالی نمی باشد.یکی از حقوقی که قانون گذار برای زوجین در نظر گرفته است این حق است که هر فردی که عقد نکاح منعقد می نماید مستحق حسن معاشرت همسر خود است این یک حق معنوی است و ربطی به مسائل مادی ندارد درست که پرداخت نفقه خود حسن معاشرت محسوب می گردد ولی منظورقانون گذار در بیان حسن معاشرت بیشتر رفتارهای مناسب شان همسر می باشد.و اما حق فسخ نکاح از جمله حقوق معنوی است که در قانون برای زوجین پیش بینی شده است.
این حق مخصوص افرادی است که در انتخاب همسر آینده خود فریب خورده اند..در ادامه انواع حق را به طور مختصر بیان می نماییم.
انواع حق:
حق انواع مختلفی دارد از جمله حقی که مستاجر نسبت به عین مستاجره دارد حق برخورداری از مالکیت منافع نامیده می شود و همچنین حقی که موجر نسبت به ملک خود دارد حق عینی نامیده می شود که به تبع ملک برای او ایجاد شده است که حق مالی نامیده می شود.
یعنی مستاجر نسبت به آن خانه یا آن مغازه مالک منفعتی ایت که که از سکونت در آن خانه ناشی می شود.درواقع نفع اصلی عقد اجاره برای مستاجر سکونت او و یا خانواده اش در ملک است.همچنین حق ارتفاق یک نوع دیگر از حق است.
درواقع حقی که مالک با بهره وری از آن می تواند محق در استفاده از ملک دیگری باشد. فرض کنید زمینی دارید که راه عبور از آن مستقیما از ملک همسایه است این نوع حق بیشتر در قدیم بوده است.
در اینجا شما که مالک هستید ناچار به عبور از ملک دیگری هستید بدون آن که قصد مزاحمت داشته باشید قانون به شما حق ارتفاق می دهد.
حق انتفاع در ماده 40 قانون مدنی بیان شده است.در این نوع حق فرد هیچ مالکیتی نه در عین و نه در منفعت ملک ندارد ولی می تواند با استفاده از این حق از آن استقاده کند در این نوع از حق فرد صاحب و مالک آن ملک نخواهد شد و صرفا می تواند از آن منتفع گردد یعنی مالک منفعت ان هم نمی شود و فقط حق بهره وری و استفاده از آن را دارد.
معنی کلمه فسخ:
نوبتی هم باشد نوبت شرح عبارت و کلمه فسخ است. فسخ در لغت به معنی تباه کردن،زایل کردن یا همان باطل کردن است.اما این باطل کردن با ابطال نکاح متفاوت و نباید فسخ نکاح را با ابطال نکاح خلط نمود. هر کدام شرایط و احکام خاص خود را دارد.
برای شرح معنای اصطلاحی فسخ بهتر است از مثال برای درک بهتر استفاده نمود. فرض کنید قراردادی میان دو طرف در خصوص فروش یک باب آپارتمان منعقد گردیده است.
فروشنده شرط نموده است که اگر خریدار ظرف 2 روز از تاریخ عقد نصف مبلغ و ثمن آپارتمان را پرداخت ننماید فروشنده حق فسخ دارد. بنابراین اگر بعد از 2 روز خریدار به هر دلیلی ثمن را پرداخت ننماید فروشنده حق دارد عقد را بر هم زند. پس فسخ اختیار و حق برهم زدن یک معامله است و از این باب فرقی بین عقد نکاح و سایر عقود دیگر نیست. نتیجه فسخ برگشت برخی موارد به قبل از انعقاد عقد است.در این مثال اگر فروشنده از حق فسخ خود استفاده نماید باید همه چیز به قبل بازگردد.
باید هر مقدار ثمنی که به فروشنده داده شده به خریدار مسترد شود و همچنین باید مدارک طرفین به همدیگر پس داده شود و از همه مهم تر عقدی که فسخ شده دیگر اعتبار ندارد.
پس اگر بار دیگر طرفین بخواهند در خصوص خرید و فروش همان آپارتمان عقدی منعقد نمایند این عقد یک قرارداد جدید است.
اما در مقوله فسخ نکاح هم همینطور است زمانی که زوجین یا یکی از آن ها تصمیم به اعمال حق فسخ خود در نکاح دارد بعد از این که نکاح فسخ شد اگر طرفین باز تصمیم گرفتند به نکاح همدیگر درآیند باید مجددا عقد نمایند.چرا که عقد نکاح سابق منحل شده است.
نکاح چیست ؟
در لغت نکاح به معنی زناشویی بستن، پیوند و تزویج است و در علم حقوق به ازدواج زن و مرد نکاح گفته می شود.
زمانی که صیغه عربی که پیامبران دین اسلام آن را مخصوص عقد قرارداده اند جاری شود میان زن و شوهر علقه ای بسته می شود که بدان نکاح می گویند. نکاح در میان تمام ادیان سفارش شده است. در دین اسلام پیامبر اعظم فرمودند ازدواج نیمی از ایمان است.
باتوجه به مصلحت های جامعه قانون گذار دو نوع نکاح در قانون برشمارده است. نکاح دایم یا موقت، در هر دو نکاح علقه زوجیت میان زن و شوهر برقرار شده و نسبت به هم محرم می شوند.هر کدام از انواع نکاح احکام و شرایط ترتیبه خاصی دارد که از حوصله این بحث خارج است.
مواد قانونی حق فسخ نکاح:
احکام و شرایط فسخ نکاح در مواد 1120 الی 1129 قانون مدنی بیان شده است که در سایر مقالات به صورت جزئی به آن ها پرداخته ایم.
صحبت نهایی:
در این مقاله به طور اختصاصی و جز به جز حق فسخ نکاح را نگاهی کردیم و سعی در بیان و شرح آن نمودیم.توصیه می شود برای کامل تر شدن علم شما در زمینه فسخ نکاح به مقالات دیگر سایت ما در این زمینه توجه فرمایید.
اولین کسی باشید که نظر می دهید.