تایید فسخ قرارداد به جهت تدلیس در معامله
تایید فسخ قرارداد به جهت تدلیس در معامله
در این نوشتار به بررسی موضوع تایید فسخ قرارداد به جهت تدلیس در معامله می پردازیم،تدلیس به معنای فریفتن و پنهان نمودن واقعیت است ، تدلیس فریبی است که اشتیاق به معامله را در طرف دوم باعث می شود و لزوما قبل از انعقاد معامله انجام میگردد.
تعریف تدلیس : تدلیس به معنای فریفتن و پنهان نمودن واقعیت است . هرگاه فروشنده برای ایجاد رغبت خریدار و مجاب نمودن اودر خرید مال، وصفی موهوم و غیر واقعی را به مبیع نسبت دهد یا که عیب مستتر در آن را از دید خریدار بپوشاند و بدین وسایل او را فریب دهد، تدلیس نموده است و به دنبال اثبات تدلیس، خریداراختیار فسخ معامله را جهت جبران خسارت وارده خواهد داشت.
می توان گفت تدلیس مدنی با کلاهبرداری در قانون مجازات قرابت دارد ؛ در کلاهبرداری به عنوان تدلیس کیفری تمرکز بر احراز عنصر مادی جرم و مجازات فرد مجرم بوده و در تدلیس مدنی یا قراردادی تاکید بر روی جبران خسارت و دفع زیان فریب خورده است.
زمان اقدام به عملیات فریب ، چه زمانی باید باشد؟
تدلیس فریبی است که اشتیاق به معامله را در طرف دوم باعث می شود بنابراین باید گفت لزوما قبل از امضای قرارداد قابل تحقق است. وگرنه فریبی که بعد از انعقاد معامله و در روند اجرای تعهدات به کار می رود سبب ایجاد خیار تدلیس و سپس حق فسخ معامله نمی شود.
آیا جهت تحقق خیار تدلیس باید لزوماً کاری از جانب فریبنده انجام شود؟
بی شک هر قسم دروغ یا گزافه ای را نمی توان تدلیس دانست. در تبلیغات امروزه، گزافه های اشکارو نهان زیادی مشاهده می شود و هر فروشنده سعی دارد تا اجناس خود را به گونه ای مرغوب و با کیفیت نشان دهد تا میل به خرید را در اشخاص جاری سازد.
هرچند اخلاق هر نوع از دروغ و ریا را ناپسند و مذموم می داند لیکن حقوق انعطاف بیشتری داشته و در پاره ای از گزافه گویی ها خطاپوش است. فلذا در تدلیس و پس از ان ایجاد خیار فسخ ،باید لزوما وصفی غیر حقیقی به طور جدی به مبیع نسبت داده شود و خریدار را انچنان بفریبد تا عرفا بتوان قائل بود که فروشنده عملیات متقلبانه و نابخشودنی مرتکب شده است.
بنابراین نظر قضاوت و داوری عرف در اطلاق عنوان تدلیس به عمل فروشنده بسیارموثر است چرا که مثلا در گذشته سرخ کردن صورت یا استعمال موی مصنوعی تدلیس در نکاح محسوب می شد و امروزه عرف ان را ارایشی متعارف قلمداد می کند.
آیا سکوت عمدی معامله گر در مجلس عقد تدلیس به شمار می اید؟
باید گفت هرچند سکوت و کتمان حقیقت و اجتناب از دادن اطلاعات واقعی به طرف معامله ، چنانچه خیار تدلیس را موجب شود، اعتبار بسیاری از قرارداد های امروزی زیر سوال خواهد رفت لیکن به نظر جمع کثیری از فقها و حقوقدانان سکوت فروشنده به ویژه در معاملات مبنی بر اعتماد، نظر به اصل حسن نیت طرفین در قراردادها به نوعی تدلیس و فریب است .
البته سکوت در خصوص عیوب اشکار و نهان نباید موجب خیار شود چرا که طرف مقابل ملزم است بررسی های حداقلی را انجام دهد و در حفظ مصلحت خویش کوشا باشد، اما در مواردی که عیب مستتر و مخفی است و با بررسی متعارف نمی توان پی به واقع برد، این تکلیف برای معامله گر ثابت است که باید ان ها را بازگو کند و در صورت سکوت عمل او در حکم تدلیس است.
تدلیس باید از ناحیه چه کسانی باشد تا موجب خیار فسخ گردد؟
اگر شخص ثالث خارج از قرارداد مرتکب تدلیس شود و با عملیات او خریدار تحریک به انجام معامله شود نمی توان به استناد عمل او خیار تدلیس را قائل شد، چرا که گناه دیگری را نباید به طرف معامله بی گناه نسبت داد بنابراین تدلیس باید از جانب طرفین معامله واقع شود؛ البته در فرضی که طرف قرارداد با ثالث تبانی داشته یا ثالث به نوعی نماینده یا وکیل فرد اصیل در انجام معامله بوده، تدلیس از جانب او موثر در ایجاد خیار فسخ خواهد بود.
نکته: در حالتی که معلوم باشد عملیات فریبنده موثر واقع نشده و طرف قرارداد با اگاهی معامله را امضا نموده خیاری ثابت نخواهد شد.
نکته: اگر احراز شود با وجود فریب و نیرنگ معامله گر، باز هم طرف دوم با کشف حقیقت، به قرارداد رضایت می داده است خیار تدلیس ایجاد نخواهد شد.
نکته: عملیات تقلب باید با قصد و عمد صورت پذیرد، فلذا اگر فروشنده نیز از ان بی اطلاع بوده صدق عنوان تدلیس نمی کند البته برخی می گویند عمد در عمل اعم از ان است که معامله گر واقعیت را می داند و فریب می دهد یا انکه باید می دانسته و اهمال نموده است.
سخن پایانی
به یاد داشته باشید که دنیای قراردادها بسیار وسیع و گسترده است و همیشه نکاتی وجود دارد که از چشم افراد غیر متخصص پنهان می ماند فلذا توصیه می شود پیش از معاملات خود نیز ازدانش وکیل خبره بهره بگیرید.
اولین کسی باشید که نظر می دهید.