انواع حق از نظر قانونگذار ایران
انواع حق از نظر قانونگذار ایران
انواع حق به دو دسته حق مالی و حق غیر مالی تقسیم میشود، خود حق مالی شامل سه دسته حق عینی ، دینی و معنوی می باشد.
زمانی که صحبت از حق میشود، برای بسیاری از اشخاص این امر تداعی گر دادگاه و فضای خاص حاکم بر منازعات میان مردم است. البته که چنین تصویری غلط نیست اما ماهیت حق و انواع آن در جای جای زندگانی ما جریان داشته و نمیتوان حالتی را تصور نمود که فرد هیچ گونه حقی نداشته باشد.
حق و انواع آن
حق در بحث های حقوقی به معنای سلطه و امتیازی است که از جانب قانونگذار به افراد اعطا شده و بدین وسیله میتوانند به امور عادی خویش بپردازند. بدیهی است که به دلیل ماهیت امتیازی بودن حق، افراد آزاد و مختارند که از این سلطه استفاده کنند یا نه
انواع حق در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته حق مالی و حق غیر مالی تقسیم میشود.
-حق مالی :
حقی است که از سوی قانونگذار اعطا شده تا اشخاص از مواهب و ثروت های مادی استفاده کنند. مثلا حقی که شخص بر یک خودرو دارد حق مالی است چرا که به وسیله این حق میتواند از مواهب مادی (خودرو) استفاده کند.
-حق غیر مالی :
در حالی که حق غیر مالی، امتیازی است که از جانب قانونگذار اعطا شده تا اشخاص بتوانند از مواهب غیر مالی استفاده کنند مثلا حق زوجیت و ابوت حقوقی است که به اشخاص اعطا شده تا اگر خواستند بتوانند از چنین مواردی استفاده ببرند و مثلا حق پدری را اعمال کنند. همانگونه که مشخص است، حق غیر مالی ارتباط بسیار نزدیکی با شخصیت افراد دارد و اینگونه نیست که بتوان به پول تقویمش کرد و آنرا فروخت (مثلا شخص نمیتواند بگوید من پدر دیگری نیستم و این حق را منتقل میکنم)
تفاوت حق و موضوع حق
نکته شایان توجه این است که حق بطور کلی به اشخاص اعطا میشود و اشخاص این سلطه و امتیاز را دارند اما موضوع حق بسیار متفاوت است و مصادیق زیادی دارد. مثلا حق مالی و دارا شدن موضوعات مادی به طور کلی به افراد اعطا شده است اما هر شخصی به تناسب دارای موضوعات مختلفی است که این حق مالی روی آن قرار میگیرد مثلا شخص بر خودروی خود حق مالی دارد و این موضوع حق است یا اینکه شخص در رابطه با فرزند خود حق ابوت دارد و موضوع حق فرزند وی است و.…
ویژگی های حق مالی
1) قابل اسقاط بودن حق مالی: به بیان ساده، این امتیازی که از جانب قانونگذار اعطا شده در رابطه با هر موضوعی قابل اسقاط است مثلا فردی یک بدهی از دیگری دارد و قانونگذار این امتیاز را برای وی قائل شده که بدهی اش را از وی بگیرد و از مواهب مادی آن استفاده کند. حال شخص میتواند بدهی خود را بخشیده و حقش را ساقط کند.
2) قابل نقل و انتقال بودن: این خصیصه مهم ترین وجه ممیزه حق مالی از غیر مالی است. بدین معنا که موضوع حق مالی هر چیزی که باشد، شخص میتواند آنرا به دیگری منتقل کند. مثلا حق مالی روی یک خانه 300 متری قرار گرفته است و شخص میتواند این حق مالی را در ازای مبلغی پول و یا حتی رایگان به دیگری واگذار کند.
3) قابلیت تقویم به پول: بدیهی است که حق مالی چون موضوعش امر مادی است قابل تقویم به پول است. اگر شما صاحب یک خودرو باشید روی آن حق مالی دارید و چنین خودرویی از لحاظ قیمت قابل تقویم است.
4) حقوق مالی قابل توقیف است چون ارتباط نزدیکی با شخصیت افراد نداشته و موضوعات آن نیز امور مادی است. بنابراین زمانی که کالایی را توقیف میکنید در حقیقت این حق مالی شخص بر روی آن کالاست که توقیف شده است.
انواع حق مالی
حق عینی ، دینی و معنوی از جمله حقوق مالی محسوب میشوند.
حق عینی
حقی است که شخص بر روی یک عین مشخص دارد. عین عبارت است از کالایی که با حواس پنجگانه قابل لمس و دیدن است مثلا خانه و اتوموبیل عین اند چون قابل لمس و دیدن هستند این دسته از حقوق مالی خود شامل سه دسته است:
حق عینی مالکیت (مالکیت عین و منفعت)
مالکیت عین شاید ساده ترین موردی باشد که میتوان آنرا مثال زد. یعنی شخص سلطه تامی بر یک کالا داشته باشد مثلا مالکیت خودرو.. مالکیت منفعت هم مثال بارزش اجاره است که شخص حقی مالی نسبت به یک عین دارد که میتواند تا مدت مشخصی از منافع آن عین استفاده کند.
حق عینی ارتفاق:
ارتفاق تنها در زمین کاربرد دارد و به معنای حقی است که شخص در ملک دیگری دارد صرفا به این خاطر که وضعیت دو ملک چنین اقتضا میکند. مثلا دو زمین کشاورزی کنار هم قرار گرفته اند و یکی به خاطر حمل آب از سرچشمه، از ملک مجاور عبور میکند و بدین ترتیب حق بر عبور دارد.
حق عینی انتفاع:
انتفاع انواع مختلفی دارد که در این مقاله نمیگنجد. صرفا از باب آشنایی بدانید که انتفاع به معنای حق استفاده از ملک دیگری است. به نحوی که به موجب عقدی، شخص بتواند از ملک دیگری استفاده محدودی را داشته باشد.
حق دینی :
شاید بی نیاز از تعریف باشد چرا که به مفهوم عرفی بسیار نزدیک است. حق دینی به معنای حقی است که شخص بر دیگری دارد. مثلا الف بدهکار ب است و بدین ترتیب ب حق دینی بر گردن الف داشته و ایشان باید دین وی را ادا کند. در واقع حق دینی، بین اشخاص معنا می یابد (بر خلاف حق عینی که بین شخص و شی است)
حق معنوی:
این مورد از بحث برانگیز ترین موارد حقوقی است اما از باب تقسیم مطالب میبایست بیان میگردید. حق معنوی حقی است که هم چهره مالی دارد و هم چهره معنوی و موضوع آن آورده های فکری و آفرینش های ادبی افراد است مثلا حق نویسنده بر یک کتاب
حق غیر مالی (در نقطه مقابل حق مالی)
هر آنچه که راجع به حق مالی گفته شد، با شناخت موارد متضادش میتوان حق غیر مالی را شناخت. حق غیر مالی غیر قابل واگذاری، غیر قابل اسقاط، غیر قابل تقویم به پول و غیر قابل توقیف است. مثلا حقی که یک پدر بر فرزندش دارد نه قایل واگذاری است0 (فرد نمیتواند به فرزندش بگوید من دیگر پدر تو نیستم و این حق را به دیگری واگذار میکنم!!)، نه میتواند به پول تقویم شود، و نه قابل توقیف و اسقاط است. حق غیر مالی به شدت به ویژگی های شخصیتی و نیاز های عاطفی افراد وابسته است. به همین دلیل است که مثلا نفقه نیز غیر قابل انتقال و واگذاری است یعنی زن نمیتواند به همسر خود بگوید که نفقه ای که حق من است را به جای من به دیگری بپرداز!! . یا اینکه مرد نمیتواند به زن بگوید که حق تمکینی که برای من وجود دارد را به جای من در حق دیگری انجام بده!
کاربرد بحث
کاربرد بحث در جایی است که شخص قصد طرح دعوا علیه دیگری را دارد. برای مثال در ماده 12 قانون آیین دادرسی مدنی بیان شده که در رابطه با اموال غیر منقول دعوا در محل وقوع مال باید صورت پذیرد به بیان ساده تر، در مورد حق مالی عینی، میبایست در دادگاه محل وقوع مال دعوا طرح گردد و یا اینکه در رابطه با حقوق معنوی، به دلیل اینکه خصیصه مالی و غیر مالی را با هم دارا میباشند، طرح دعوا پیچیدگی های خاص خود را داراست چرا که قانونگذار در رابطه با حقوق غیر مالی سخت گیری بیشتری نموده است.
توصیه پایانی
شناخت حقوق مالی و غیر مالی و نحوه طرح دعوا در هر کدام نیاز به یک متخصص دارد. حتی الامکان در این رابطه با یک وکیل مشورت نمایید.
در صورت نیاز به مشاوره حقوقی فرم زیر را پر کنید.
کارشناسان ما در اولین فرصت با شما تماس خواهند گرفت.
اولین کسی باشید که نظر می دهید.