مفهوم غصب و غاصب در حقوق ایران
مفهوم غصب و غاصب در حقوق ایران
در این مقاله به بررسی مفهوم غصب و غاصب در حقوق ایران می پردازیم. طبق قانون اگر شخصی به نحو عدوانی بر حق غیر استیلا یابد، این امر به معنی آن است که وی حق نامبرده را غصب کرده است.
حقوق اشخاص در هر جامعه ای مورد احترام است و قانونگذار این اجازه را به اشخاص ثالث نمیدهد که مانع از بهره برداری مالکان حق از حقوق قانونی خود شوند. در واقع برای جلوگیری از این امر، نهادی به نام غصب تجویز شده است که برای شخصی که حقوق افراد دیگر را به رسمیت نشناسد، مسئولیت های سنگینی را در نظر گرفته است. در این مقاله قصد داریم مفهوم غصب و غاصب را بازشناسیم.
غصب به چه معناست؟
در قانون مدنی تعریف غصب بیان شده است. طبق ماده 308 اگر شخصی به نحو عدوانی بر حق غیر استیلا یابد، این امر به معنی آن است که وی حق نامبرده را غصب کرده است. از سوی دیگر، اگر شخصی مال دیگری را بدون مجوز در اختیار گیرد، این مورد هم مشمول حکم غصب میگردد.
عناصر لازم برای تحقق غصب
1) استیلاء:
استیلاء در لغت به معنای غلبه و غالب آمدن است. در معنای حقوقی عنصر استیلاء یعنی غلبه بر حقی که برای دیگری شناخته شده است. مثلا اگر شخصی دارای حق مالی بر یک خودرو باشد و دیگری اقدام به اخذ سوئیچ آن خودرو و عدم تحویل آن نماید، در این حالت نامبرده بر خودرو استیلاء دارد. بدیهی است که عرف تشخیص میدهد که آیا شخص بر مال دیگری استیلاء دارد یا نه. ممکن است شخصی بر مال از لحاظ مادی مسلط نباشد اما قانونگذار وی را غاصب تشخیص میدهد.
2) استیلاء نامشروع به نحو عدوانی (در غصب عمد یا غیر عمد بودن عمل مهم نیست)
عدوان به معنی ستم کردن و دشمنی کردن است. در رابطه با مفهوم غصب، عدوان یعنی تجاوز به حق ثالث. در این رابطه مهم نیست که شخص عمد داشته باشد یا عمدی در کار نباشد. در واقع این مهم ترین عاملی است که اشخاص میتوانند غاصب را تشخیص دهند.
در غصب هیچ اهمیتی ندارد که شخص به عمد بر مال غیر مسلط شده یا اینکه عمدی نداشته است. در هر حالت عنوان غاصب بر وی صدق میکند. مثلا در بحث معاملات فضولی خواندیم که هر گاه شخصی مال دیگری را از شخص فضول بخرد و مالک این عقد را اجازه نکند، وی غاصب است و علم یا عدم علم وی مهم نیست.
در رابطه با عنوان نامشروع هم متیوان با ذکر مثالی آنرا کاملا تبیین نمود: مثلا الف مال خود را به ب امانت میدهد اما ب بدون عذر موجه از پس دادن مال خودداری میکند. در این حالت استیلاء ب بر مال به نحو نامشروعی صورت پذیرفته است. (ماده 310 قانون مدنی) یا اینکه الف به به مالی را به اجاره میدهد اما وی پس از اتمام مدت هم مال را در دست خود نگاه میدارد.
3) حقی که مورد غصب واقع میشود، باید حق مالی باشد
میدانیم که حقوق به دو دسته مالی و غیر مالی تقسیم میشوند. حقوق مالی قابل انتقال به غیر بوده و براحتی به پول قابل تقویم هستند اما حقوق غیر مالی غیر قابل انتقال به دیگری بوده و غیر قابل تقویم اند مثل حق ابوت و بنوت.
حال در رابطه با غصب باید این امر مورد اشاره قرار گیرد که در غصب، حقوق مالی هستند که مورد استیلا و غلبه قرار گرفته اند نه حقوق غیر مالی. حال این حق مالی میتواند مالکیت عین باشد (مثل اینکه دیگری خانه وی را غصب کند) یا مالکیت منفعت (غصب منافع مورد اجاره) و یا سایر حقوق مالی دیگر
غاصب چه مسئولیتی دارد؟
برای فهم مسئولیت غاصب باید دید آیا مالی که غصب شده است، تلف شده یا باقی مانده است؟
اگر مال تلف شده باشد، غاصب باید بدل آنرا پس دهد( بدل یعنی مثل یا قیمت مال) همچنین است حالتی که مال تلف نشده اما نمیتوان آنرا بازگرداند (مثلا یک طوطی توسط شخصی غصب شده و بعد در جنگل تاریکی گم شده است. اینجا باید بدل آنرا داد)
اگر مال تلف نشده باشد، باید عین آن توسط غاصب داده شود.
نکته مهم آن است که بازگرداندن عین اولویت دارد. در واقع در قانون ایران، مسئولیت غاصب بازگرداندن عین است و اولویت با همین مورد است.
از سوی دیگر مسئولیت غاصب به حدی سنگین است که وی مسئول هر گونه عیوب و نقص هایی است که در مال پدیدار شده است.
مسائل مهم در رابطه با غصب
نکته : مسئولیت غاصب در فرضی که با کار وی ارزش مال افزایش یافته است
در اینجا نیز غاصب اصولا حق مطالبه قیمت اضافی را نخواهد داشت. در واقع طبق ماده314 قانون مدنی، به حدی به غاصب سخت گیری شده است که نامبرده اگر مالی را غصب کند و بعد تغییراتی در آن دهد که ارزشش زیاد شود، بازهم وی را نمیتوان مستحق چیزی دانست.
مسولیت غاصب در فرضی که عین مالی فزونی یافته است
مثلا غاصبی گوشی هوشمندی را غصب میکند و اقدام به نصب یک رم روی ان میکند یا اینکه خودرویی را غصب نموده و سپس یک ضبط روی آن نصب می نماید. در این حالت؛ این عین متعلق به خود غاصب است. اما اگر این افزوده شدن قابل جدایی از عین نباشد، در این حالت غاصب و مالک به نسبت قیمت شریک میشوند.
مسئولیت غاصب در مور بازگرداندن منافع
در این حالت فرقی نمیکند که منافع متصل به مال باشد (مثل چاقی گوسفند) یا اینکه جدا از مال باشد (مثل بره گوسفند) در هر حالت، غاصب مسئول بازگرداندن منافع است.
غصب و خلع ید چه تفاوت هایی دارند؟
مبنای دادخواست خلع ید در واقع مفهوم غصب و شرایط خاص آن میباشد. مثلا اگر مستاجری بیشتر از مهلت قراردادی در خانه بماند، به دلیل آنکه به حق قانونی موجر تجاوز کرده است، غاصب محسوب شده و میتوان خلع ید وی را خواستار شد. پس برای خلع ید اشخاص میبایست مقررات خاص غصب مدنظر قرار گیرد.
توصیه پایانی
به دلیل آنکه دعوای خلع ید امری است که مبتنی بر تجربه و اصول آیین دادرسی مدنی است، بهتر است قبل از طرح دعوا با یک وکیل متخصص مشورت نمایید.
اولین کسی باشید که نظر می دهید.