قرار تامین کیفری و زائل شدن منفعت وارتباط آنها با تداخل دیات
قرار تامین کیفری و زائل شدن منفعت وارتباط آنها با تداخل دیات
مقاله مورد بررسی قرار تامین کیفری و زائل شدن منفعت وارتباط آنها با تداخل دیات می باشد برای مجرمین و متهمین قرار تامین کیفری هم صادر می شود دراین مقاله در خصوص از بین رفتن منفعت اعضای بدن و و قرار های تامین کیفری و ربط تداخل دیات به ان بحث می کنیم.
اصدار قرار تامین کیفری برای جانی
وقتی که جنایتی بر مجنی علیهی وارد شده است اما بازپرس یا قاضی دادگاه مطمان نیست که دقیقا این اقدام مربوط به متهم باشد یا خیر و دادسرا یا دادگاه نیاز به تحقیق و برسی بیش تر داشته باشد و برای جلوگیری از فرار یا تبانی متهم دادسرا یا دادگاه ناچار به صدور قرار تامین کیفری می شود در این مورد باید قاضی محترم دقت فرمایند که فقط دیه یک قسمت را در انتخاب نوع تامین رعایت نکنند بلکه به بحث تداخل دیات توجه نموده و قرار تامین مناسب صادر کنند.
تعیین مبلغ قرار تامین کیفری
ما دو نوع مورد داریم که یکی تداخل و دیگری عدم تداخل ست که عدم تداخل اصل است اگر قاعده را تداخل نداشتن به شمار اوریم و اصل را بر عدم تداخل بدانیم باید بگوییم که میزانی که باید قرار تامین کیفری محاسبه بشود این طور است که اسیب ها را با هم جمع می بندیم ولی اگر قاعده تداخل جنایات باشد میزان دیه سنگین تر ملاک صدور قرار تامین کیفری است.
محاسبه دیه و ارش
این امر در پزشکی قانونی انجام می گیرد چرا که پزشکی قانونی مرجع کارشناسی اسیب ها و صدمات بدنی است و مشخص می نماید که هر صدمه چه میزان دیه دارد اما باید بدانید که طرفین می توانند به نظریه ی پزشکی قانونی اعتراض کنند همانطور که نسبت به نظر کارشناسان رسمی دادگستری می توانند اعتراض نمایند همچنین قاضی نیز می تواند در مواردی که نظر این مرجع را ناقص بداند از پزشکی قانونی بخواهد که نظر خود را کامل تر کند
پرسش : اگر بر اثر ضربه علاوه بر عضو، منفعت ان هم ازبین برود تکلیف پرداخت دیه چگونه است؟
در این مورد بستگی دارد که منفعت مخصوص و قائم به ان اعضای بدن باشد یا خیر منظور از این که منقعتی قائم به عضو باشد یا نباشد این است که تمام کارایی ان منفعت برای انسان خلاصه می شود در وجود ان عضو یعنی اگر ان عضو ازبین برود ان منفعت هم کارایی خود را از دست می دهد ولی اگر منفعتی قائم به عضو نباشد یعنی ان عضو هر اتفاقی برایش بی افتد منفعت سرجایش است و اگر منفعت ان از بین برود دیه جداگانه دارد.اگر منفعت قائم به عضو باشد و ان عضو ازبین برود ومنفعت ان هم زائل می گردد در این شرایط مسئول پراخت دیه، باید کلا یک دیه پرداخت کند عنوان تداخل در اینجا کاربرد دارد مثلا مثل همان مثال فوق که ضربه به سر باعث می شود دیه کلا یک بار محاسبه شود و منع تداخل وجود دارد چون در عقل ان منفعت موجود در سر و مغر و وابسته به عضو است که اگر از بین برود منفعت عقل دیگر کارایی ندارد .حال اگر منفعت منحصر و قائم به ان عضو اسیب دیده نباشد در این مورد چه ان عضو مزبور باعث تقویت ان منفعت بشود یا خیر در این جا دو دیه هر کدام جداگانه محاسبه می شود مانند ضربه به گوش انسان که باعث شود لاله گوش اسیب ببند یا اصلا کنده بشود در این جا انسان بدون لاله گوش هم قادر به شنیدن است هر چند ممکن است این مورد باعث ضعف شنوایی او بشود ولی اگر بر اثر ضربه به گوش لاله و شنوایی هر دو اسیب ببینند بازهم دیه هر کدام جداگانه است.
پرسش : اگر یک عمل مجرمانه یا چند عمل مجرمانه منجر به از بین رفتن چندین منفعت اعضای بدن شود تکلیف چیست؟
بیان نمودیم که اصل این است که هر اسیب به هر کدام از اعضای بدن باید دیه ی جداگانه داشته باشد یعنی اصل بر محسوب کردن هر دیه به طور جداگانه است در این صورت اگر مجرم یک عمل مجرمانه یا حتی صد عمل انجام دهد که چندین منافع را از بین ببرد باید دیه هر کدام را حساب کند مثلا اگر به سر ضربه ای وارد شود و در اثر این ضربه به سر، عقل هم از بین برود باید ان که مسئول پراخت دیه است دو دیه پرداخت کند
پرسش : اگر در تصادفی یکی از افراد سرنشین یا خود راننده فوت کند دیه او چگونه محاسبه می شود؟
در این زمان باید راه حل را در پزشکی قانونی جست و جو کنیم این مرجع بیان می کند که دقیقا کدام ضربه باعث مرگ این فرد شده است ماده 539 بیان می دارد که در چنین مواقعی باید دیه فرد به صورت جداگانه حساب شود مثلا در اثر تصادف فرد هم مرگ مغزی شده است هم دنده یا پای او شکسته است در این صورت دیه دست و پا و دنده از دیه مرگ مغزی جدا است البته بستگی دارد که پزشکی قانونی علت مرگ را چه چیزی بیان کند چون مثلا ممکن است هم فرد مرگ مغزی شده باشد هم این که بر اثر پاره شدن نخاع مرگ او رخ داده باشد در این مورد اگر پزشکی قانونی اعلام کند که پارگی نخاع علت اصلی مرگ است دیه ضربه به مغز جدا باید حساب شود و تداخل دیات رخ نمی دهد
اولین کسی باشید که نظر می دهید.