محاسبه ی دیه نخاع

محاسبه ی دیه نخاع

شکیبا کاظمی

محاسبه دیه نخاع

ممکن است فرد آسیب دیده یا ازطریق تصادف یا بروز هرگونه حادثه و یا از طریق انجام جنایت توسط فرد جانی صدمه دیده باشد که به هر حال قابلیت قصاص معمولا بسته به  نوع آسیب غیرممکن است و در اکثر اوقات باید برای فرد آسیب دیده دیه یا ارش حسب مورد تعیین نمود. 

 

 

شناخت بافت نخاع

نخاع قسمتی از سیستم عصبی انسان را تشکیل می دهد به همین دلیل است که گاهی سکته موجب می شود فرد فلج بشود و به نخاع آن آسیب برسد که نتیجه صدمه به عصب است.نخاع وظیفه کنترل اعصاب را برعهده دارد و بیش تر به طناب سفید رنگ شباهت دارد و طول آن 45 سانتی متر می باشد.تنه ی نخاع از 5 قسمت تشکیل می گردد. توجه فرمایید که نخاع دارای 24 مهره است.

درواقع این عضو از بصل النخاع تا مهره پنجم در روی کمر ادامه پیدا می کند وبعد از آن دیگر نخاع وجود ندارد و ریشه عصب و سیاتیک به میدان می آید.نخاع از جمله اعضای حرکتی است که اگر به آن آسیب وارد گردد آسیب دیده امکان حرکت را یا به طور کامل از دست می دهد و یا راه رفتن و حرکت برای مجنی علیه کار دشواری می شود.

 

مواد قانونی در خصوص قطع نخاع

مواد 648 و 649 قانون مجازات اسلامی در خصوص نخاع و پارگی و آسیب به آن مواردی را ذکر نموده است.

حالت های قطع نخاع

اگر به مواد فوق دقت فرمایید دو حالت را در خصوص قطع شن نخاع بیان نموده است.

اگر نخاع به طور کلی قطع شود و فرد دیگر نتواند هیچ نوع حرکتی کند در این صورت جانی یا مقصر حادثه یا بیمه و به طور کلی مسئول پرداخت دیه باید دیه کامل بپردازد 

اگر فقط بخش کوچک یا بزرگی از نخاع اسیب ببیند که برای تعیین دیه آن باید نسبت عمق و مساحت و مقدار آسیب را در نظر بگیرند و حسب آن دیه تعیین گردد.در خصوص قطع کامل دو نظر متفاوت وجود دارد.

 نظر اول بیان می دارد که اگر تمام ریشه های عصب در نخاع از بین برود پس قطع نخاع کامل محسوب می شود.نخاع تشکیل گردیده از چندین عصب که این اعصاب ها در هم پیچیده شده اند و اگر همه ی این عصب ها پاره بشود پس قطعی کامل رخ داده است ولی قطع جزئی زمانی است که فقط تعدادی از این عصب ها از بین برود و مابقی سالم بماند. 

بر اساس میزان اسیب در قطع جزئی دیه تعیین می گردد اما نکته مهم آن است که طول بریدگی در این عصب ها هیج اهمیتی ندارد و برای تعیین میزان آسیب به عمق و عرض قطع شدگی دقت می شود

نظریه ی دوم بیان می دارد که قطع کامل بدین شرح است که اگر اولین مهره گردنی قطع بشود پس قطع کامل محسوب می شود ولیکن قطع مهره ها از دومین مهره به بعد قطع جزئی محسوب خواهد شد.در قطع جزئی هم قسمتی از بدن دیگر نمی تواند حرکت کند حال اگر این نوع قطع شدگی بر روی مهره های کمر اتفاق بیوفتند پس پاهای فرد از حرکت می افتد و فلج می شود و دست ها دیگر آسیب نمی بیند این نوع نظریه در میان پزشکان معروف تر است 

در صورتی که به دنبال حل پرونده حقوقی
خود هستـــید با ما در ارتباط باشــــید

دیه قطعی در مهره اول ستون فقرات

در این صورت باید جانی دیه کامل بپردازد.

دیه قطعی در مهره ی دوم ستون فقرات 

آسیب به این مهره اگر در حد قطع شدن باشد باید عدد بیست و سه و بیست و چهارم(به صورت کسر) در  دیه آن عضو ضرب بشود و عددی که از این ضرب به دست می آید دیه قطع شدن این مهره در ستون فقرات است و به همین شکل هر چقدر که شمارش مهره ها پایین تر بیاید میزان میلغ دیه کم تر خواهد شد.

دیه پاره شدن قسمتی از اعصاب نخاع

فرض کنید قسمتی از اعصاب نخاع مجنی علیه ازبین رفته و عصب در آن قسمت کاملا قطع شده باشد ولی قسمت دیگر سالم مانده باشد در این صورت قانونگذار مطابق نظریه ی دوم که در فوق بیان نمودیم دیه هر قسمت را به نسبت مساحت آن ها مشخص خواهد نمود.مثلا نصف نخاع مهره ی هجدهم اگر قطع بشود دیه ی آن هفت بیست و چهارم می شود

دیه قطعی نخاع در اصلاحیه پیشنهادی قانون مجازات اسلامی

در اصلاحیه ی جدید حقوقدانان پیشنهاد جدیدی در خصوص قطع خود نخاع بیان نمودند که بدین شرح است قطع خود نخاع، آسیبی است که برای آن دیه در نظر گرفته نشده است چرا که نخاع یک عضو مستقل به شمار نمی رود و درواقع نخاع همان رشته های عصب هستند. 

پس می توان گفت که در صورت قطع کل نخاع و درخصوص آسیب به خود نخاع،مسئول پرداخت دیه به پرداخت دیه یا ارش محکوم نمی شود ولی برای منافعی از عضو که ازبین رفته اند صرفا باید دیه یا ارش آن ها محاسبه شود.

اما نکته مهم در قطع نخاع به شکل جزئی است در قطع نخاع جزئی اگر منفعتی زائل بشود ارش یا دیه در خصوص همان منفعت باید پرداخت گردد و اگر هیچ گونه تاثیر منفی ای بر منفعت نگذارد فقط باید جانی، ارش آن را بپردازد.

دیه ایجاد عیب در سایر اعضای بدن با قطع نخاع

اگر قطعی نخاع چه به صورت کلی یا جزئی باشد ،باعث بشود که هر نوع عیبی در سایر اعضای بدن ایجاد بشود در این صورت باید ارش یا دیه ان عضوی که معیوب شده است را حکم نماییم.