ابلاغ قرار نهایی به طرفین

ابلاغ قرار نهایی به طرفین

میلاد کریمی

ابلاغ قرار نهایی به طرفین

در مقاله ابلاغ قرار نهایی به طرفین در این خصوص بحث می نماییم که بعد ازصدور قرار نهایی این قرار باید حتما به طرفین ابلاغ شود چرا که آن ها ممکن است بعد از این تاریخ تا مهلت خاصی خواستار انجام اقدامات مهمی از جمله اعتراض به قرار صادره باشند.

 

 آیا همه قرارهای نهایی قطعی هستند؟

 خیر صرفا برخی از قرارهای نهایی قطعی هستند و برخی از آن ها قابلیت اعتراض دارند.پس در کل قرارها دو دسته هستند قطعی و غیرقطعی که غیر قطعی ها قابلیت اعتراض دارند.

 

منظور از آثار قرار قطعی یا عدم اعتراض چیست؟

 اگر قراری قطعی باشد یا قابلیت اعتراض داشته باشد اما نسبت به آن در مهلت مقرر اعتراض نشود پرونده مختومه می‌شود و بایگانی می‌شود در قرارهای جلب به دادرسی باید کیفرخواست صادر شود و در قرار تعلیق تعقیب اگر دستور خاصی صادر شده باشد باید از پرونده بدل تهیه شود و به واحد اجرای احکام ارسال شود در صورتی که قرار نهایی قابلیت اعتراض داشته باشد و اعتراض هم بشود پرونده باید با حفظ بدل یعنی یک کپی کامل از پرونده برای رسیدگی به اعتراض به دادگاه صالح ارسال شود

 

 

تصمیم دادگاه در خصوص قرار قطعی

باید بدانیم که بعد از این که دادگاه نسبت به پرونده رسیدگی نمود مطابق ماد ۲۷۳ قانون آیین دادرسی کیفری باید در وقت فوق العاده رسیدگی انجام شود و این رسیدگی قطعی است صرفاً جرایم موضوع بند الف ب پ ت ماده ۳۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری،درخصوص منع تعقیب این موارد یا موقوفی تعقیب این موارد قابلیت اعتراض دارد. 

1-درصورتی که این قرارها تایید شوند اگر قرار را دادگاه صحیح تشخیص دهد آن را تایید می‌کند و پس از آن قرار قطعی می‌شود. 

2-اما اگر تحقیقات ناقص باشد باید دادسرای رسیدگی کننده اقدام به تکمیل تحقیقات کند و ماده ۲۷۴ آن را بیان می‌نماید همچنین موارد نقص را باید دادگاه رسیدگی کننده به اعتراض به تفصیل و بدون این که ابهامی در آن باشد به دادسرا اعلام کند دادسرا مکلف است تحقیقات را کامل کند و مطابق ماده ۲۷۵ پرونده را به دادگاه ارسال کنند و دیگه نیازی به صدور قرار مجدد نیست.

 2-ممکن است دادگاه اعتراض را وارد بداند در این صورت باید قرار صادره شده نقض شود حال اگر قراری که نقض شده قرار منع تعقیب باشد دادگاه قرار جلب به دادرسی صادر می‌کند و پرونده را به دادسرا برمی‌گرداند این امر مطابق ماده ۲۶۷قانون فوق الذکر می‌باشد در این زمان بازپرس باید متهم را احضار نماید و از او آخرین دفاع بگیرد و همچنین متهم مکلف است که تامین مناسب بسپارد پس از آن پرونده به دادگاه ارسال می‌شود.

 

3- اگر قرار صادره که نقض شده است قرار موقوفی تعقیب باشد باید پرونده به دادسرا برگردانده شود و بازپرس با صرف نظر از موارد موقوفی تعقیب باید به پرونده رسیدگی کنند و تصمیم گیری نماید و در خصوص سایر قراهای قابل اعتراض که در دادگاه نقض خواهد شد نیز رویه به همین شکل می‌باشد.

 

نکته

 باید این نکته را بدانید که در صورتی قرار جلب دادرسی توسط دادگاه صادر می‌شود که قرار منع تعقیب نقض شود در صورت نقض سایر قرارها قرار جلب به دادرسی صادر نخواهد شد البته این امر سلیقه‌ای می‌باشد و برخی از دادگاه‌ها بعد از این که قرار موقوفی تعقیب را نیز نقض می‌نمایند قرار جلب به دادرسی صادر می‌کنند و پرونده را به دادسرا اعاده می‌نماید اما همیشه آن طور نیست که اگر قرار موقوفی تعقیب نقض شود حتماً باید جلب دادرسی صادر شود بلکه ممکن است آن جهاتی که بازپرس به خاطر آن قرار موقوفی صادر نموده است توسط دادگاه صحیح تشخیص داده نشود .

فرض کنید بازپرس به خاطر مرور زمان موقوفی تعقیب صادر نموده و پرونده بابت اعتراض به دادگاه ارسال شده است در این زمان دادگاه وقتی که موضوع را بررسی می‌کند متوجه می‌شود که این پرونده شامل مرور زمان نخواهد شد در این صورت قرار موقوفی تعقیب را نقض می‌کند و پرونده را به دادسرا برمی‌گرداند. 

بازپرس می‌توان هر یک از قراهای نهایی اعم از منع یا جلب دادرسی را صادر کند در واقع قرار جلب دادرسی که پس از نقض قرار منع تعقیب صادر می‌شود در ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری پیش بینی شده است اما قرار بعد از قرار نقض قرار موقوفی تعقیب به این شکل نمی‌باشد بلکه بدین معنی است که بازپرس به آن دلیلی که قرار موافی تعقیب صادر نموده دادگاه قائل به جلب دادرسی است.  

لذا از این حیث بازپرس موظف به تبعیت از دادگاه می‌باشد و باید تحقیقات خود را کامل کند و سپس قرار نهایی صادر کند و ممکن است این قرار نهایی قرار منع تعقیب باشد و لزوماً قرار جلب دادرسی نیست.

 

مشاوره تخصصی به صورت تلفنی، متنی و آنلاین با وکلای مجرب هموکیل

 

سوالات پرتکرار در خصوص قرار نهایی

 

آیا پس از این که دادگاه قرار جلب به دادرسی صادر می‌کند می‌تواند خود احضار متهم و و صدور قرار تامین را انجام دهد یعنی اقدامات موضوع ماده ۲۷۶ را آیا خود دادگاه می‌تواند انجام دهد یا خیر؟

با توجه به این که اقدامات موضوع ماده ۲۷۶ اقدامات تحقیقاتی و بررسی است و در هیچ کجای قانون بیان نشده که انجام آن ها صرفاً باید از دادسرا انجام شود پس مشکلی ندارد که دادگاه هم آن را انجام دهد و دادگاه می‌تواند اقدامات بعد از نقض قرار موقوفی تعقیب را خود بر عهده بگیرد. 

 

در صورت احضار و صدور قرار تامین برای متهم توسط دادگاه آیا این که رسیدگی مجدد و جلسه رسیدگی مجدد تشکیل شود صحیح است یا خیر ؟

برخی افراد معتقد هستند که در این صورت اساساً تعیین وقت رسیدگی و تشکیل جلسه رسیدگی دوباره بیهوده می باشد چون دادگاه بعد از آن که قرار جلب به دادرسی را صادر می‌نماید بعد به متهم تفهیم اتهام می کند و از او دفاعیات می گیرد و همچنین قرار تامین صادر می کند. 

اما طرفداران نظریه مخالف بیان می‌کنند که پس از آن که قرار نقض می‌شود و پرونده به دادسرا باید بری مگردد پرونده جدیدی وجود ندارد بلکه همان پرونده سابق است پس دادگاه کیفری ۱ بدون آن که نیاز به ارجاع و جهت رسیدگی باشد می‌تواند نسبت به آن رسیدگی کند و نیاز به ارجاع مجدد نیست چون همان پرونده سابق است و نیاز نیست که آن را به دادسرا برگرداند و خود می‌تواند راسا اقدامات موجود در ماده ۲۷۶ را انجام دهد اما این بدین معنی نیست که اگر پرونده به دادسرا اعاده شد پس اختیارات بازپرس از بین رفته است.

 

اگر قرار منع تعقیب نقض شود و دادرسی توسط دادگاه صادر شود و پرونده به دادسرا اعاده شود آیا نیاز است که دوباره پرونده توسط دادستان به شعبه جدید ارجاع شود یا باید به همان شعبه ارجاع می شود؟

برای پاسخ به این سوال باید بیان نماییم که اگر پرونده از دادگاه به دادسرا برگردانده شود تا اقدامات ماده ۲۷۶ انجام شود نیاز به ارجاع مجدد نیست و پرونده باید در همان شعبه بررسی شود چرا که همانطور که در فوق گفتیم چون پرونده جدیدی نیست و قبلاً ارجاع شده، هم دادگاه می‌تواند نسبت به آن رسیدگی کنند هم دادسرایی که قبلاً نسبت به آن رسیدگی کرده است. 

 

بعد از این که میان بازپرس و دادستان حل اختلاف انجام گرفت و دادگاه تشخیص داد که باید منع تعقیب تایید شود اعتراض به این قرار که ظرف10 روز است آیا باید این تصمیم قطعی باشد؟

 باید پاسخ دهیم که این قرار قابلیت اعتراض دارد چرا که قطعی بودن تصمیم دادگاه برای اختلاف میان بازپرس و دادستان است و دیگر آن ها نمی‌توانند اختلافی را از این خصوص به دادگاه اعلام کنند چرا که اختلاف آن ها به صورت قطع رفع شده است یعنی قطعا حل شده است اما قراری که صادر می‌شود قابلیت اعتراض برای شاکی یا متهم دارد چرا که حل اختلاف اظهار نظر ماهوی حساب نمی‌شود تا قابلیت اعتراض برای شاکی و متهم را فراهم نماید.