اصطلاحات مهم در عقود و تفاوت های آن

اصطلاحات مهم در عقود و تفاوت های آن

محمد رضا محمدی

اصطلاحات مهم در عقود و تفاوت های آن (بطلان، انفساخ، غیر نافذ و قابل فسخ ، اقاله)

در این نوشتار به بررسی اصطلاحات مهم در عقود و تفاوت های آن می پردازیم مانند بطلان، انفساخ، غیر نافذ و قابل فسخ، اقاله. 

شناسایی عقد و اصطلاحات آن برای افرادی که قصد انعقاد عقد را دارند بسیار مهم است. در نگاه اول واژه هایی که برای شرایط مختلف قراردادی استفاده میشود، سخت و نامانوس جلوه میکند اما پس از تشریح این اصطلاحات درخواهید یافت که معانی آنان ساده بوده اما در عین حال پیچیدگی های خاص خود را دارند.

عقد باطل؛ عقدی که اصلا واقع نشده است

عقدی است که اصلا منعقد نشده  و هیچ اثری در عالم حقوق ندارد. در واقع عقد باطل هیچگونه تعهدی را ایجاد نمیکند و طرفین به موجب چنین عقدی ملزم به انجام هیچ کاری نمیباشند. مثلا اگر شخص در حالت مستی معامله ای را منعقد کند و خانه خود را به فروش برساند، این معامله به علت نبودن قصد برای انجام معامله باطل بوده و طرف مقابل نمیتواند الزام وی را به تحویل خانه بخواهد. چرا که اصلا عقدی واقع نشده است که به موجب آن شخص ملزم به انجام قرارداد گردد (195 قانون مدنی).

 توجه به اینکه شایان توجه است که عقد باطل از ابتدا شرایط صحت را نداشته و باطل است. اینگونه نیست که عقدی از ابتدا صحیح بوده و بعد باطل تلقی شود. برای آنکه عقد باطل را بشناسیم، کافی است عقد صحیح را در نظر آوریم. در ماده 190 قانون مدنی شرایط صحت عقد آورده شده است. فقدان هر کدام از این موارد کافی است تا عقد را باطل کند. فقدان قصد، عدم اهلیت( حجر)، نامشروع جهت معامله، مشخص نبودن موضوع معامله هر کدام از این موارد برای باطل بودن عقد کفایت میکند. برای مثال اگر حسین معامله ای راجع به خودروی خود منعقد کند و در عقد هیچ گونه مشخصاتی از خودرو قید نشود، چنین معامله ای باطل بوده و هیچ گونه اثر حقوقی ندارد. خریدار بعدا نمیتواند به دادگاه مراجعه کند و الزام حسین را خواستار گردد.

انفساخ در قرارداد ها (از بین رفتن عقد به نحو خودکار)

انفساخ در قرارداد ها به وضعیتی اطلاق میشود که عقد صحیحی واقع گشته و سپس خود به خود از بین برود. به بیان ساده تر اگر عقدی شرایط صحت مندرج در ماده 190 قانون مدنی را دارا باشد اما پس از مدتی خود به خود و بدون دخالت طرفین از بین برود، منفسخ محسوب میگردد. مثلا معامله ای راجع به خودرویی منعقد شده و پس از آنکه خریدار مبلغ را پرداخت میکند، خودرو بدون دخالت فروشنده در یک سیل از بین میرود. در چنین حالتی معامله به دلیل فقدان موضوع منفسخ تلقی شده و خریدار اگر مبلغی پول پرداخت کرده است آنرا میستاند( ماده 387 قانون مدنی).نکته مهم آن است که ماهیت انفساخ از بین رفتن خود به خودی عقد است اما منشا آن میتواند قانون یا اراده طرفین باشد. مثلا علی و حسین میتوانند توافق کنند که در عقدی راجع به حمل و نقل کالا، اگر کالا ده روز دیرتر برسد، عقد خود به خود منحل شده و حمل کننده هر مقدار پول گرفته باید پس دهد یا اینکه مثل مثال قبلی، ماهیت آن قانون باشد و قانون در مورد از بین رفتن موضوع، حکم معامله را مشخص نموده است.

 

غیر نافذ؛ میان بطلان و صحت

وضعیت عدم نفوذ، وضعیت عقدی است که نه صحیح است و نه باطل. در واقع عقد غیر نافذ مانند انسانی است که در کماست. نه کاملا حیات دارد و نه فوت کرده است. آن عنصر حیات بخشی که وی را از این حالت خارج میکند، رضاست. رضا به بیان عامیانه همان رضایتی است که فرد به انجام عقد دارد. مثال هایی که میتوان برای عقد غیر نافذ آورد ساده است. برای مثال اگر علی، جواد را تهدید کند که اگر خانه خود را به وی نفروشد، وی را خواهد زد، چنین معامله ای از جانب جواد اکراهی تلقی میگردد چون وی رضایت قلبی به انجام معامله نداشته است. حال اگر بعدا جواد به این نتیجه برسد که معامله وی سودآور بوده، میتواند عقد را اصطلاحا تنفیذ کند و رضایت خود را بدان اعلام دارد. در این حالت عقد صحیح است اما اگر رضایت خود را اعلام نکند، عقد باطل بوده و همانگونه که اشاره شد، هیچ اثری در عالم حقوقی برای آن نمیتوان متصور بود. مثال های دیگر برای عدم نفوذ، معامله ای است که وکیل منعقد نموده اما موکل اجازه آنرا نداده است و یا معامله ای که صغیر ممیز منعقد کرده و احتمال نفع و ضررش وجود دارد. وضعیت غیر نافذ در حقیقت برای حمایت از موکل (در برابر معاملات خارج از حدود اختیار وکیل)، محجور (برای حمایت از وی در برابر معاملاتی که ضرر دارد) و کسی که اکراه شده است تجویز شده است. این ملاک را فراموش نکنید.

 عقد قابل فسخ (عقدی که امکان بر هم زدنش وجود دارد)

این اصطلاح ساده ترین اصطلاحی است که در رابطه با عقود میتوان در نظر گرفت. اصطلاحی که افراد به کرات در معاملات خود نیز استفاده میکنند.

عقد صحیحی را تصور کنید. حال فرض کنید که یکی از طرفین این اختیار را دارد که عقد را در مواردی بهم بزند. چنین عقدی را قابل فسخ گفته و به عملی که بطور یکجانبه از جانب یکی از طرفین موجب برهم خوردن آن میشود، فسخ گویند. مثلا در عقد اجاره ای، ذکر میشود که اگر مستاجر، دو ماه اجاره خود را ندهد، موجر میتواند معامله را بهم بزند و از این حق فسخ برخوردار است. 

انواع حق فسخ

یک (حق فسخ با منشا قانونی) : حق فسخی که در قانون برای اشخاص در نظر گرفته شده و اگر شرایط خاصی حادث شود، خواه ناخواه شخص این حق فسخ را دارد. این نوع را خیارات قانونی گویند. خیار در حقیقت اختیار بر هم زدن معامله ای است که در اصطلاح حقوقدانان از جانب قانونگذار به شخصی داده میشود. به بیان ساده، امتیازی است که قانونگذار به نحوی استثنایی به اشخاص اعطا کرده که به موجب آن عقد را یکجانبه بهم بزنند مثلا یکی از اقسام خیارات، خیار عیب است و به این معناست که اگر موضوع معامله عیبی داشت (مثلا خودرویی که تصادفی محسوب میشود)، خریدار تا قبل از انتقال مال میتواند معامله را یکجانبه بهم بزند

دو (حق فسخ با منشا قراردادی): حقی که طرفین در معامله درج میکنند و به اختیار خودشان است. 

اقاله (برهم زدن عقد با توافق طرفین)

تعریف اقاله با وجود نامانوس بودنش، همین قدر ساده است. اگر طرفینی که عقد ر ا بوجود می آورند، پس از مدتی از ادامه آن منصرف شده و بخواهند عقد را با اراده خود بهم بزنند، آنرا اقاله گویند. در واقع تفاوت اقاله و فسخ در همین مورد است. فسخ به اراده یک طرف صورت میگیرد اما اقاله با اراده مشترک دو طرف واقع میشود. مثلا اگر علی خودروی خود را به حسین بفروشد و  بعد از مدتی طرفین به هر دلیلی به این نتیجه برسند که معامله برایشان سودمند نبوده است، میتوانند عقد را اقاله کنند و در این حالت حسین خودرو را پس میدهد و از آن سو، علی پولی را که گرفته به حسین مسترد میدارد. به قولی، نه خانی آمده نه خانی رفته.

استثنائات اقاله پذیری در عقود: 

تنها نکته مهم در این رابطه عقودی است که نمیتوان آنرا اقاله نمود.

اولین استثنای این بحث، عقد نکاح است. نکاح به دلیل شرایط ویژه آن و مبتنی بودن بر نظم خانوادگی تنها از طریق فسخ( که در نکاح عنوان طلاق را دارد اما مکانیزمش یکی است)امکان پذیر است. 

ضمانت: فرض کنید حسین بدهکار علی است و مهدی ضمانت حسین را پیش علی میکند. حال اگر قرارداد میان مهدی و علی( مبنی بر ضمانت از حسین) اقاله شود چه اتفاقی می افتد؟ درست حدس زدید. حسین از نو بدهکار میشود. قانونگذار برای آنکه اثر توافق میان ضامن و طلبکار( در مثال ما مهدی و علی ) به شخص دیگر( در اینجا حسین) سرایت نکند، اقاله را در ضمانت نپذیرفته است.

وقف: اقاله در وقف هم پذیرفته نشده است به دلیل آنکه با انعقاد عقد وقف، مال بطور کامل از دارایی واقف( وقف کننده) خارج شده و نامبرده به هیچ عنوان دیگر اختیاری بر مال ندارد که بتواند آنرا اقاله نماید. از سوی دیگر وقف برای مصالح اجتماعی ایجاد شده است و روا نیست که بازیچه تغییر اراده های افراد شود.

توصیه پایانی : 

همانگونه که ملاحظه میکنید، مفاهیم مندرج در یک عقد ساده به حدی وسیع و دارای ریزه کاری است که اعمال آنها در یک قرارداد، از توان یک شخص خارج است. بهترین کار در هنگام انعقاد عقد و درج چنین عباراتی در آن، مراجعه به یک وکیل متخصص در زمینه قرارداد ها ست.