وضعیت متهم مرگ مغزی چگونه است؟

وضعیت متهم مرگ مغزی چگونه است؟

شکیبا کاظمی

وضعیت متهم مرگ مغزی چگونه است؟

اگر متهم مرگ مغزی بشود چگونه می‌توان به پرونده او رسیدگی کرد؟ جرایم گاهی اثرات خطرناکی برجای می گذارد.ممکن است در اثر تصادف ابتدا خود متهم دچار مرگ مغزی بشود تا به حال فکر کرده اید که چگونه می توانیم این چنین فردی را مجازات کنیم؟ اگر این فرد فوت کند تکلیف مجنی علیه چه خواهد شد؟ تا به حال فکر کرده‌اید که آیا مرگ مغزی مرگ واقعی محسوب می‌شود یا خیر و آیا تفاوتی میان مرگ واقعی و مرگ مغزی در خصوص نحوه رسیدگی وجود دارد؟ آیا باید از لحاظ مقررات شکلی صرفاً برای متهم قرار موقوفی تعقیب یا اجرا صادر شود یا خیر در این خصوص در این مقاله توضیحات مفصلی را ارائه داده‌ایم.

دیدگاه فقه و فقها در مورد مرگ مغزی

مرگ مغزی از دیدگاه فقه و فقها به معنا می باشد؟

فقها این مرگ را مرگ قطعی نمی‌دانند و صرفاً از لحاظ عرفی به آن مرگ مغزی می‌گویند.در علم پزشکی بیان شده است که افرادی که دچار مرگ مغزی می‌شوند تمام فعالیت‌های مغزی آن ها متوقف خواهد شد و صرفاً قلب و برخی از ارگان‌های بدن بیمار حیات دارد و به وظیفه خود عمل می‌نماید. 

باید بدانید که این بیماران متاسفانه تنفس طبیعی ندارند و با کمک دستگاهی مخصوص به مجرای تنفسی آن ها متصل است که موجب می‌شود آن ها بتوانند به شکل مصنوعی تا زمان خاصی نفس بکشند البته در اکثر قریب به اتفاق مواقع، این بیماران بعد از چند ساعت یا بعد از چند ماه دچار ایست قلبی می‌شوند و خواهند مرد.

دلایل قانع کننده برای قطع دستگاه تنفسی بیمار

1-با توجه به این که این دستگاه هزینه بسیار زیادی دارد و همچنین استفاده بیش از حد از این دستگاه موجب می‌شود که در موارد ضروری تر نتوان از آن ها کارایی لازم را انتظار داشت.

2- خانواده بیمار اضطراب و استرس بسیار سنگین و طولانی مدتی را انتظار می‌کشند در حالی که هرگز بیمار آن ها بهبود نخواهد یافت چرا که تنفس در او قطع شده است.

3-همچنین ممکن است بیماران دیگه‌ای وجود داشته باشند که از لحاظ وضعیت جسمی وضعیت بهتر و پیشرفته ‌تری نسبت به بیمار داشته باشند و نیاز باشد که چون دستگاه تنفسی محدود هستند برای آن ها استفاده شود.

 

آیا دلایل فوق که برشمردیم می‌توان از دلایل قانع کننده برای این باشد که دستگاه تنفسی از بیمار قطع شود و آیا این عمل جرم است؟

برخی از فقها بیان کردند که وصل کردن دستگاه به چنین بیماری اختیاری است اما این که این دستگاه را از او جدا نماییم مثل این است که تنفس را در او ما قطع نمودیم و این کار اشکال دارد.

 برخی دیگر از فقها معتقدند که همانطور که در عرف مشخص می‌نمایند که چه کسی مرده به حساب می‌آید در خصوص بیماران مرگ مغزی نیز در عرف چون این افراد زنده به حساب می‌آیند پس بیمار مرگ مغزی را نباید مرده حساب کرد یعنی در این موارد به عرف باید مراجعه شود .

چرا که اگر به بیمار مرگ مغزی نیز تعرض شود و جنایتی بر او بار شود مانند جنایت بر انسان زنده مجازات دارد یعنی می‌توان برای متهمی که بر بیمار جنایت وارد نموده است مجازات در نظر گرفت اما اگر از نظر عرف چنین مرگی مرگ مسلمی باشد اما پزشک احتمال دهد که او زنده شود یعنی احتمال حیات داشته باشد هر نوع عملی مثل کشیدن دستگاه تنفسی از او که موجب شود او به طور قطع فوت نماید چنین عملی اشکال دارد.

 

آیا قطع دستگاه تنفسی جرم قتل است؟

باید بدانید که در این زمان که کاملا پزشکان از بیمار قطع امید نموده اند اگر پزشک با رضایت خانواده بیمار دستگاه را قطع کند دیگر قتل محسوب نمی‌شود و نمی‌توان او را قصاص کرد.

 

اگر به طور کلی مغز از کار افتاده باشد و فقط دستگاه‌های حیاتی و نباتی کار نمایند و هیچ امیدی به زنده و حیات زنده شدن و حیات بیمار وجود نداشته باشد آیا باز هم نمی‌توانیم دستگاه را از او جدا کنیم؟

فقها در این زمان بیان نمودند که اگر که پزشک تصریح نماید که این بیمار مرگ مغزی مانند فردی است که مغز او به طور کلی از کار افتاده است و مانند فردی است که سر از تن او جدا شده است و صرفاً با وسایل تنفس مصنوعی می‌تواند نفس بکشد در این صورت این فرد را نمی‌توانیم زنده محسوب کنیم چون مرگ مغزی در او رخ داده است و مغز او به صورت کامل از بین رفته و تنفسی در او به طور طبیعی و خدادادی وجود ندارد ولی دقت نمایید که نمی‌توانیم او را مرده هم حساب کنیم چون حیات نباتی برای او وجود دارد و مرده ی کامل محسوب کردن این فرد گناه است تا زمانی که قلب او از کار بیفتد و بدن سرد شود.

تکلیف امورات بیمار مرگ مغزی

در این زمان چون هنوز بیمار مرگ مغزی، نمرده است و زنده حساب می شود نمی‌توانیم اموال او را میان ورثه‌اش تقسیم نماییم یا به همسرش بگوییم که باید عده‌ای وفات نگه بدارد در خصوص وکالت این افراد باید بیان نماییم که پس از مرگ مغزی وکالت وکلا ساقط خواهد شد و وکلا دیگر حق خرید و فروش یا ازدواج برای آن ها یا طلاق همسر را از طرف چنین بیماری ندارند.

 

در صورتی که بتوانیم برای حفظ جان مسلمان دیگری بخشی از اعضای بدن او را اهدا نماییم آیا جدا کردن دستکاه تنفسی جرم است؟

در چنین شرایطی که سلامتی دیگری منوط به جداسازی دستگاه از بیمار مرگ مغزی باشد چون چنین بیماری در این زمان در حکم مرده است یعنی با تشخیص پزشکی قانونی بر او حکم  مرده می شود بنابراین جدا کردن وسیله تنفسی از او گناه نیست و جرم نمی‌باشد اما باید این نکته را حتماً بدانیم که در صورتی می‌توانیم این کار را بدون اشکال شرعی انجام دهیم که مرگ مغزی به صورت کامل انجام شده باشد و از لحاظ پزشکی قطعی ثابت شده باشد که دیگر احتمال برگشت بیمار وجود ندارد نظر قالب فقها و اکثر فقها این می‌باشد که احکام فردی که فوت نموده است را نسبت به فردی که مرگ مغزی شده است نمی‌توانیم جاری بداریم و تمامی احکامی که در خصوص فرد به کما رفته وجود دارد در خصوص متهمی که مرگ مغزی شده است هم وجود دارد.

 

رسیدگی به پرونده مرگ مغزی متهم

در چنین شرایطی باید از لحاظ عرفی و علم پزشکی مدتی صبر نماییم اگر متهم بهبود یافت که می توان اورا مجازات نمود ولی اگر دیگر به هوش نیامد و زنده نشد صرفا در خصوص مسائل مادی پرونده باید قرار محکومیت صادر شود و از اموال وی توقیف یا برداشت شود ولی اگر متهم اموالی نداشت تحت شرایطی باید عاقله،بیت المال،بیمه یا صندوق تامین خسارات بدنی باید دیه را پرداخت نمایند.