اختلاف میان بازپرس ودادستان در مورد قرار و نظر دادگاه کیفری
اختلاف میان بازپرس ودادستان در مورد قرار و نظر دادگاه کیفری
اگر در خصوص صدور قرار نهایی میان بازپرس و دادستان اختلاف نظر باشد ، و دادگاه کیفری ، دادسرا را در مرجع قضایی صالح در این خصوص نداند تکلیف چیست؟ در مقاله اختلاف میان بازپرس ودادستان در مورد قرار و نظر دادگاه کیفری این پرسش را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم.
مقدمه
در سایر مقالات بیان نمودیم که اگر میان بازپرس و دادستان در خصوص قرار نهایی صادرشده اختلاف باشد باید پرونده به دادگاه کیفری 2 ارسال شود تا در آن جا حلاختلاف گردد.دادگاه کیفری 2 در این خصوص تصمیم گیری می نمود و پرونده را به دادسرا برمی گرداند و بعد قرار که تایید می شد به طرفین ابلاغ می گردد حال فرض کنید که بعد از صدور قرار نهایی، میان بازپرس و دادستان اختلاف در خصوص قرار حاصل شده است و پرونده به دادگاه کیفری دو برای حل اختلاف ارسال شده است.
در این موقعیت دادگاه کیفری دو تصمیم بگیرد که دادسرا کلا صالح به رسیدگی نیست در این زمان تکلیف چیست؟برای پاسخ به این سوال مقاله را مطالعه فرمایید.درواقع در این زمان باید اقدامات مکتوب شده در این مقاله انجام گردد.
موارد صدور قرار عدم صلاحیت در دادگاه
قطع به یقین اگر دادگاه زمانی که بین قرار منع تعقیب و جلب به دادرسی حل اختلاف میکند تصمیم بگیرد که کلاً پرونده منجر به عدم صلاحیت است باید پرونده را به دادسرا برگرداند و بازپرس باید قرار عدم صلاحیت صادر کند
فروض عدم صلاحیت توسط دادگاه
برای عدم صلاحیت چندین فروض مطرح است که هرکدام پاسخ مربوط به خود را دارد.این فروض به شرح زیر است:
اگر دادسرا از لحاظ ذاتی صلاحیت رسیدگی نداشته باشد ولی دادگاهی که نسبت به آن حل اختلاف میکند صالح باشد
مثلاً جرم عدم ثبت واقعه نکاح که دارای مجازات است و مجازات آن جزای نقدی از درجه ۵ میباشد یا حبس درجه ۷ است که کلاً درجه ۵ محسوب میشود بعد از این که مرور زمان آن بگذرد بازپرس به جهت این که اعتقاد داشته باشد این جرم از جرایم آنی است نسبت به آن قرار موقوفی تعقیب صادر نماید ولی ممکن است دادستان معتقد باشد به جهت این که این جرم مستمر است برای متهمین قرار جلب به دادرسی صادر کند.
حال پرونده باید به کدام دادگاه ارجاع شود؟
این پرونده باید به دادگاه کیفری ۲ برای حل اختلاف ارسال شود. دادگاه در مقام حل اختلاف بیان مینماید که جرم درجه ۷ میباشد و بعد به دادسرا برمی گردد در این زمان به دلیل این که جرایم درجه ۷ و ۸ در صلاحیت دادگاه میباشند و در صلایحت دادسرا نیستند.
پس نیاز است که بازپرس قرار عدم صلاحیت صادر کند و پرونده را به دادگاه ارسال نماید در این زمان پرونده باید به یکی از شعب دادگاه کیفری ۲ ارسال شود.
ممکن است دادسرا صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به جرم نداشته باشد و آن دادگاهی که دادگاه حل اختلاف است صالح به رسیدگی نباشد
فرض کنید بازپرس در جرم ایراد صدمه بدنی عمدی با میزان دیه کمتر از نصف دیه کامل تصمیم گرفته است که منع تعقیب صادر کند اما دادستان قرار جلب به دادرسی را صحیح میداند پرونده قاعدتاً به دادگاه حل اختلاف کیفری دو ارسال میشود و دادگاه بعد از این که حل اختلاف مینماید عنوان جرم را ایراد صدمه بدنی با میزان دیه بیش از نصف دیه ی کامل تشخیص خواهد داد .
در این صورت پرونده باید به دادگاه کیفری یک ارسال شود چون میزان دیه بسیار زیاد است بنابراین در این زمان است که دادگاه کیفری یک صالح به رسیدگی میباشد.
در این زمان بازپرس باید بعد از این که پرونده به او برمیگردد قرار عدم صلاحیت صادر مینماید و پرونده را موظف می باشد که به دادگاه ارسال نماید که دادگاه صالح دادگاه کیفری یک است.
درفرض سوم ممکن است دادسرا صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به جرم نداشته باشد و دادگاهی که حل اختلاف میکند دادسرای دیگری را برای این امر صالح بداند
حال فرض کنید در دادسرای عمومی و انقلاب میان دادستان و بازپرس اختلاف باشد و دادگاه در مقام حل اختلاف بیان نماید که جرم از جرایم نظامی است در این زمان بعد از این که پرونده به دادسرا برمیگردد بازپرس باید قرارعدم صلاحیت صادر کند و پرونده به دادسرای انتظامی ارسال شود.
اگر دادسرا از لحاظ محلی صلاحیت رسیدگی نداشته باشد تکلیف چیست؟
منظور از صلاحیت محلی این است که از لحاظ محلی ،پرونده ای که باید نسبت به آن رسیدگی انجام بگردد در مرجعی که محل آن مطابق قانون صالح به رسیدگی نیست رسیدگی گردد.
اگر دادگاهی که به اختلاف رسیدگی میکند مثلا دادسرای حوزه دیگری را برای این امر صالح بداند در این زمان باید پرونده به دادسرا برگردد و بازپرس قرار عدم صلاحیت صادر کند و سپس پرونده باید به مرجع صالح ارسال بشود.
ممکن است دادسرا صلاحیت محلی نداشته باشد و در این موقعیت دادگاهی که حل اختلاف میکند دادگاه حوزه ی قضایی دیگری را برای این امر صالح بداند
در این صورت هم باید پرونده به دادسرای سابق اعاده شود و بازپرس پرونده را به مرجع صالح ارسال می کند البته بعد از صدور قرار عدم صلاحیت اگر حل اختلاف میان منع تعقیب و جلب به دادرسی باشد و دادگاه تصمیم بگیرد که جلب به دادرسی صحیح میباشد پرونده را باید به دادسرا برگرداند و و در دادسرا باید مقررات جلب به دادرسی رعایت شود و مقدمات آن تکمیل شود همچنین باید توجه نمایید که اگر سابقاً احضار و تفهیم اتهام و صدور قرار تامین انجام شده باشد نیاز نیست که مجدداً تکرار شود ولی اگر انجام نشده باشد بازپرس باید برای این که قرار جلب دادرسی صادر کند اقدامات لازم را انجام دهد.
تصمیم به عدول از قرار
گاهی ممکن است بازپرس تصمیم بگیرد که تصمیمات سابق خود را مسترد کند آیا چنین امری امکان پذیراست؟ همچنین در صورت انجام چنین امری آیا از لحاظ قانونی و شرعی مشکلی وجود ندارد؟
بابد بدانید که تحت شرایطی این اقدام کاملا قانونی است درواقع بعد از این که قرار نهایی صادر شد اگر بازپرس تصمیم داشته باشد که از قرار نهایی صادر عدول نماید میتواند تا قبل از این که پرونده به دادگاه ارسال شود از قرار نهایی خود عدول کند در این زمان عدول از تصمیم کاملا شرعی و قانونی است و فاقد اشکال می باشد اما اگر پرونده بعد از صدور قرار به دست دادستان رسیده باشد دادستان وظیفه ندارد که این پرونده را به بازپرس برگرداند تا نظر خود را تغییر دهد.
پیشنهاد پایانی
این مقاله اختصاص داده شده به مواردی که درزمان حل اختلاف دادگاه متوجه گردد که پرونده درمرجعی غیر صالح بررسی شده است. تمام فروض این موقعیت درمقاله ی بنده بیان شده است. در صورت مطالعه ی کامل به درک بهتر این موضوع خواهید رسید.
اولین کسی باشید که نظر می دهید.